.jpg)
صراط، مغضوب و ضالّ
در ادامۀ بحث آخرالزمان و شدت ظلم (جلسۀ 22، 22 رمضان 1443) به تبیین موضوع صراط، مغضوب و ضالّ میپردازیم.
برنامههای صهیونیسم برای حاکمیت جهانی
گفتیم که در آخرالزمان با اتحاد مغضوب و ضال، ظلم و جور حاکمیت دارد و اسرائیل، حاصل این اتحاد است. صهیونیسم به عنوان مذهبی که از ادغام این دو ساخته شده، در تلاش است حاکم بر جهان شود. برای این منظور برنامههایی را در مجامع مخفی فراماسونری برای کنترل جوامع تنظیم کرده است که امروز شاهد اجرایی شدن تک تک آنها هستیم.
در ادامۀ بحث، برخی از پروتکلهای صهیونیسم در راستای تشکیل حکومت جهانی را بررسی میکنیم و پس از آن به معرفی صراط مستقیم، مغضوب و ضال از دیدگاه قرآن میپردازیم.
پس از ظهور اسلام، یهودیان متوجه خطر شدند. سعی کردند پیامبر را از میان بردارند و وقتی موفق نشدند، خود را در پردۀ نفاق پنهان کردند. به پیامبر نزدیک شدند و پس از ایشان، سقیفه را شکل دادند. پس صهیونیسم در راستای مبارزه با اسلام شکل گرفت. جامعۀ یهودی هرگز به طور عمومی اسلام نیاوردند. به همین دلیل ملزم به پرداخت جزیه شدند. قرآن یهود را بزرگترین دشمن اسلام و نصاری را دوست مسلمانان معرفی میکند. در عمل هم میبینیم به جز فرقۀ پروتستان که با عهد عتیق پیوند ایجاد کرد، سایر فرق مسیحیت، با اسلام دشمنی ندارند. زمان ظهور هم با دیدن مسیح، به منجی مسلمانان ایمان میآورند.
اما یهود در آن زمان هم تحت لوای اسلام در نمیآید. امروز هم تلاش میکند منجی اصلی را کنار بزند و موانع فرج را عمیق کند. اگرچه در ظاهر موفق شده است اما در نهایت تلاش آنها به ثمر نمیرسد و عدل، خود را نشان خواهد داد. مثل کف روی آب که هر چقدر غلیظ باشد، در نهایت کنار میرود و آب نمایان میشود.
یهودیان، غیریهود را چون گلۀ گوسفند میدانند و برای ایشان شأن انسانی قائل نیستند. آنان میگویند: «ما برگزیدگان هستیم. و پراکندگی ما در جهان عنایت خداست. مردم فکر میکنند این پراکندگی ضعف ماست. ولی قدرت است و ما با آن در آستانۀ فرمانروایی بر کل جهان هستیم.»
یهود به خود اجازه میدهد قانون را به دست بگیرد و بر اساس منافع خود آن را تغییر دهد. همانطور که تورات را تحریف کرد و حتی زمانی که موسی در بین آنها بود، قانون الهی را تغییر داد و به سوی گوسالهپرستی تحریف کرد. این طرز فکر در مسیحیت هم ادامه یافت و پس از عیسی(علیهالسلام)، چهار انجیل خلق شد. جمع این دو مکتب امروز قانون را نه برای یک یا دو کشور بلکه برای تمام دولتها وضع میکند و برای مطیع ساختن مردم، رسانه و مطبوعات را تحت کنترل خود درآورده است.
همۀ محتوای این رسانهها اشتباه و دروغ نیست. بلکه آمیختهای از حق و باطل است. گاهی خودشان در رسانهها نظرات مخالف را ابراز میکنند و به مشکلات و معضلات سیاسی و اجتماعی میپردازند تا جریانهای مخالف خطر اصلی را احساس نکنند. به عبارت دیگر با نشان دادن یک امر درست، سعی در پوشاندن یک غلط بزرگ دارند.
سیاست تمام کشورها در دست صهیونیسم است؛ بجز ایران که از نظر سیاسی مستقلترین نظام حاکم است. اما این بدان معنا نیست که از نظر اقتصادی و فرهنگی تحت نفوذ صهیونیسم نیستیم! اینطور نیست که همۀ مردم ایران با روحیۀ ولایی نظام حاکم را پذیرفته و در راستای اهداف زیبای آن حرکت میکنند. گرد و غبار اندیشۀ صهیونیستی بر دامن افکار، روحیات و سبک زندگی ما نشسته است و آثارش را در نظریات اساتید و معلمان و در فیلمها و سایر تولیدات رسانههای داخلی میتوانیم ببینیم.
یکی از حربههای یهود برای منحرف کردن افکار عمومی از مسائل کلان، مشغول کردن مردم به تفریح و سرگرمی و بها دادن بیش از حد به رقابتها و مسابقات ورزشی است. این راه خوبی برای پوشاندن حقایق است. جامعۀ ما هم امروز غرق در انواع سرگرمیهاست!
صهیونیسم در نظر دارد با آغاز سلطنت خود ریشۀ تمام ادیان و عقاید را بخشکاند. حتی اگر این امر به انکار وجود خدا بینجامد. در این راستا فیلسوفانی مأمور شدهاند تا عقاید دینی را نارسا و غیرمنطقی نشان دهند. امروز صدها رسانۀ صهیونیستی به نقد اسلام مشغولند و از زبان فیلسوفان ایرانی مسلمان، نارسایی عقاید اسلامی را ترویج میکنند و به تبلیغ پلورالیسم (یکی بودن تمام مذاهب) میپردازند.
برنامۀ دیگر صهیونیسم جهانی، «نوسازی تمام بنیانهای علمی دانشگاهی» است. این موضوع در کشورهای اسلامی بیشتر از جوامع غربی دنبال میشود. چون اصلیترین سرمایهگذاری آنها در این کشورها مقابله با اسلام از طریق برنامههای آموزشی مدارس و دانشگاههاست. امروز رشتههایی در دانشگاه تدریس میشود که به درد جامعۀ ما نمیخورد. از نظر تربیتی و کاربرد در جامعه متناسب با نیازهای ما نیست. برخی رشتهها به درد دختران نمیخورد و برخی دیگر مناسب پسرها نیست.
جوّ غالب جامعه این است که همه باید به دانشگاه بروند. گاهی حتی مهم نیست کدام رشته و کدام دانشگاه! برنامههای آموزشی در دانشگاهها چقدر اسلامی و قرآنی و چقدر در راستای اهداف صهیونیسم است؟ جوان ما که به دانشگاه میرود، دین و عقایدش محکم میشود یا دینداری را کنار میگذارد؟ آیا آنچه میآموزد به کارش میآید یا فقط زمینۀ به همریختگی و آشفتگی ذهنش را فراهم میکند؟
یهودیان، غیریهودیان را انسانهایی بیخرد و پر از آگاهی و اطلاعات میخواهند که فرصت اندیشه نداشته باشند. اما خودشان از کودکی فرزندانشان را در باورهای خود عمیق بار میآورند؛ روی انتقال فرهنگ به نسلهای بعدی اهتمام ویژه دارند و تمام مراسمات مذهبی خود را تمام و کمال اجرا میکنند. یهودیان در هر جامعهای که باشند در آن هضم نمیشوند. بلکه برای خود کلونیهای مستقل دارند. حتی نان خود را از غیر یهودیان خریداری نمیکنند. چه رسد به اینکه آموزش و تربیت فرزندانشان را به غیریهود بسپارند.
آنوقت افتخار ما این است که فرزند خود را برای تحصیل به کشورهای اروپایی و آمریکا بفرستیم! توجیهمان هم این است که آنجا قدر علم و استعداد فرزند ما را میدانند! فکر میکنیم از همان روز اول فرزند ما را روی سرشان میگذارند! اصلاً اینطور نیست. او باید سالها زحمت بکشد تا بتواند موفق شود. اما در ازای این عزت چه ذلتهایی را باید تحمل کند؟! دین و ایمان و اعتقادش چه میشود؟!
صراط کیست؟!
حال که برآیند اتحاد ضال و مغضوب را شناختیم؛ میخواهیم اوصاف این دو مسیر انحرافی را با توجه به قرآن دریابیم تا بر مسیر صراط ثابت قدم بمانیم. صراط، یک راه ذهنی و مفهومی نیست. بلکه عینی است. صراط، انسان کامل است. صراط پل و جاده نیست. بلکه انسانی است از آسمان تا زمین؛ از خود تا خدا و از دنیا تا آخرت. انسانی که وجود منبسط است و در تمام مراتب عقل، خیال و حس تعادل دارد. او در آشتی بین تمام قوا و نیروهاست.
صراط، ظهور خدا و صفات او در انسان کامل است. صراطی که باید در آن قرار گیریم تا به لقاء برسیم و از مغضوب و ضال جدا شویم انسان کامل است. خور و خواب، کلام و ازدواج، اندیشه و خیال انسان کامل صراط است. مثل مادری که نطفه را در خود میپذیرد و انسان میکند، صراط خودش در مسیر کمال میرود و بقیه را با خود میبرد. انبیا، اولیا، شهدا و صدیقین هم مراتب انسان کامل هستند و مستعدین را راهبری میکنند.
صراط در مسیر حرکت خود شرقی و غربی را کنار میزند. جادهای است که دو لبۀ چپ و راست دارد. در دایرۀ وجود میآورد و میبرد. یعنی نزول و صعود در خلقت به دست انسان کامل است. نزول در استعدادِ شقاوت و سعادت است و صعود در تعین شقی و سعید. در پایین آمدن کسی سعید و شقی نیست. بلکه استعداد هر دو را دارد. حتی انسان کامل هم استعداد شقاوت را دارد. به همین دلیل خداوند میفرماید: «پیامبر هم بشری مانند شماست.» او هم گرسنه و تشنه میشود و شهوت و غضب دارد. اما به بعد دانی خود اصالت نمیدهد. از طرف دیگر استعداد سعادت منحصر به انسان کامل نیست. همۀ انسانها عقل و اسمای الهی را در خود دارند و خودشان انتخاب میکنند در مسیر صعود تعین شقی به خود بگیرند یا سعید.
اگر انسان کامل در قالب بدن نبود، انسان کامل نمیشد. او کامل است چون تمام مراتب هستی را به نحو اتم و اکمل دارد. رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مزاج، خیال و عقل همیشه در تعادل است. ما هم برای به تعادل رسیدن باید اتصال خود را با او حفظ کنیم و در صراط بمانیم. در این صورت، حتی اگر غلط حرکت کنیم و از تعادل خارج شویم، او با حضورش دوباره ما را متعادل میکند. مثل نطفه که در بطن مادر تمام اعضا و جوارحش در تعادل رشد میکند. اما اگر درگیر چپ و راست باشیم، محال است در تعادل زندگی کنیم و به کمال برسیم. مثل نطفهای که محال است بتواند خارج از رحم رشد کند.
ما در بطن ولایت هستیم. درخواست "اهدنا الصراط المستقیم" برای این است که در این مسیر تثبیت شویم. برای این منظور هم لازم است ضال و مغضوب را خوب بشناسیم و آنها را کنار بزنیم.
نظرات کاربران